سوره نجم
< طور - قمر > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۵۳ |
جزء | ۲۷ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۲۳ |
مکی/مدنی | مکی |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۶۲ |
تعداد کلمات | ۳۵۹ |
تعداد حروف | ۱۴۳۲ |
سوره نجم، پنجاهوسومین سوره و از سورههای مکی قرآن که در جزء بیست و هفتم جای گرفته است. این سوره جزو چهار سورهای است که سجده واجب دارند و به سورههای عزائم معروفاند. از موضوعات مطرح در این سوره، داستان معراج رفتن پیامبر(ص)، نکوهش مشرکان به سبب پرستش بتها و سخن از معاد است.
از آیات مشهور سوره نجم، آیه ۳ و ۴ است که میگوید پیامبر(ص) از روی هوا و هوس سخن نمیگوید و برای اثبات عصمت پیامبر(ص) مورد استناد قرار گرفته است. آیات ۸ و ۹ که فاصله پیامبر تا خداوند یا جبرئیل را در معراج، به اندازه دو کمان توصیف میکند نیز از جمله آیات مشهور این سوره است.
در فضیلت تلاوت سوره نجم نقل شده است قاری این سوره در میان مردم، محبوب خواهد بود.
معرفی
- نامها
این سوره را به این مناسبت که در آیه اولش خداوند به نجم (ستاره یا ستارگان ثریا) سوگند یاد کرده، نجم یا وَالنَّجم مینامند.
- ترتیب و محل نزول
سوره نجم از سورههای مکی و در ترتیب نزول، بیست و سومین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و سومین سوره است که در جزء ۲۷ قرآن جای دارد. به اعتقاد برخی، سوره نجم اولین سورهای است که پیامبر(ص) بعد از علنیکردن دعوت خود به اسلام، آن را آشکار و با صدای بلند در حرم مکه تلاوت کرد.
- تعداد آیات و کلمات
سوره نجم ۶۲ آیه، ۳۵۹ کلمه و ۱۴۳۲ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای مُفَصلات قرآن و در حدود نیم حِزب است.
دارای سجده واجب
سوره نجم جزو چهار سورهای است که سجده واجب دارند و به آنها عزائم گفته میشود. در سوره نجم با تلاوت یا شنیدن آیه ۶۲ واجب است که سجده کنیم. از دیگر احکام این سورههای سجدهدار این است که حرام است فرد جُنُب، سوره سجدهدار (یا آیه سجدهدار) را قرائت کند.
محتوا
موضوعات اصلی سوره نجم در موارد زیر خلاصه میشوند:
- بیان حقیقت وحی و تماس مستقیم پیامبر(ص) با جبرئیل و مبرا کردن آن حضرت از اینكه چیزی جز وحی الهی بگوید؛
- بیان معراج پیامبر؛
- نکوهش اعتقاد مشرکان به بتها و پرستیدن فرشتگان؛
- باز بودن راه توبه به روی مشرکان و اینکه هر کس مسئول اعمال خودش است؛
- اشاره به معاد و اقامه دلیل برای آن؛
- اشاره به سرنوشت دردناك اقوام پیشین كه در دشمنیِ با حق پافشاری و لجاج و عناد داشتند.علامه طباطبایی مفسر بزرگ شیعی هدف سوره را یادآوری اصول سه گانه اعتقادی یعنی توحید و نبوت و معاد میداند، شروع سوره با نبوت و تصدیق نزول وحی به پیامبر است و ادامهاش توحید است و پایانش معاد است و امربه سجده و عبادت.
حقانیت سخنان پیامبر درباره عدم شفاعت فرشتگان برای مشرکان | |||||||||||||||||||||||
گفتار سوم؛ آیه ۵۶-۶۲ حقانیت سخن قرآن درباره عذاب کافران | گفتار دوم؛ آیه ۱۹-۵۵ نادرستی پندار مشرکان درباره شفاعت فرشتگان | گفتار اول؛ آیه ۱-۱۸ همه سخنان پیامبر از سوی خداست | |||||||||||||||||||||
مطلب اول؛ آیه ۵۶-۵۸ تنها خدا میتواند عذاب را از انسان دور کند | پاسخ اول؛ آیه ۱۹-۲۳ بتها تندیس دختران خدا نیستند | مطلب اول؛ آیه ۵-۱۸ همه سخنان پیامبر، وحی الهی است | |||||||||||||||||||||
مطلب دوم؛ آیه ۵۹-۶۲ باورنداشتن و سبکشمردن معارف قرآن درباره قیامت | پاسخ دوم؛ آیه ۲۴-۲۶ شفاعت فرشتگان مشروط به اذن خداست | مطلب دوم؛ آیه ۵-۱۸ پیامبر، فرشته وحی را میبیند و از او تعلیم میگیرد | |||||||||||||||||||||
پاسخ سوم؛ آیه ۲۷-۳۰ فرشتگان را دختر خدا نامیدن، نشانه جهل مشرکان است | |||||||||||||||||||||||
پاسخ چهارم؛ آیه ۳۱-۳۲ پاداش و جزای انسانها تنها به دست خداست | |||||||||||||||||||||||
پاسخ پنجم؛ آیه ۳۳-۴۱ هرکس مسئول اعمال خویش است | |||||||||||||||||||||||
پاسخ ششم؛ آیه ۴۲-۵۵ تدبیر همه امور بهدست خداست | |||||||||||||||||||||||
داستانها و روایتهای تاریخی
در آیات ۷ـ۱۸ سوره نجم، داستان معراجرفتن پیامبر(ص) بیان شده که در آن به نزدیک شدن پیامبر(ص) به سدرة المنتهی و جنة المأوی و دیدن برخی از آیات پروردگار اشاره شده است. همچنین در آیات ۵۰ـ۵۳ به هلاک شدن قوم عاد، ثمود، قوم نوح و قوم لوط اشاره شده است.
آیات مشهور
- «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ» (آیات ۳ـ۴)
ترجمه: از روی هوا و هوس سخن نمیگوید. گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل میشود نیست.
نویسنده تفسیر المیزان به قرینه مقام که آیه خطاب به مشرکانی است که وحی را انکار می کردند و پیامبر را به پندار خودشان دروغگو میدانستند، آیه را تاییدی بر نفی هوی و هوس پیامبر در تلاوت قرآن و دعوت مردم به سوی خدا می داند. اما بنابر دیدگاه تفسیر نمونه، اینکه پیامبر(ص) از روی هوا و هوس سخن نمیگوید، فقط در مورد آیات قرآن نیست، بلکه شامل سنت (گفتار و رفتار) او نیز میشود؛ بر همین اساس برخی این آیه را دلیلی بر معتبربودن سنت پیامبر(ص) شمردهاند. همچنین برای اثبات عصمت پیامبر(ص) از این آیه استفاده شده است. در تفسیر البرهان، روایات مختلفی در این باره نقل شده است که وقتی پیامبر(ص) درباره منزلت امام علی(ع) یا جانشینی وی سخن گفت، عدهای گفتند پیامبر درباره پسرعموی خود از روی هوا و هوس سخن میگوید؛ برای همین آیات نخست سوره نجم نازل شد.
- ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (آیات ۸ـ۹)
ترجمه: سپس نزدیک رفت و نزدیکتر شد. پس [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد.
در میان آیاتی که به قضیه معراج میپردازند، آیه ۸ و ۹ از آیات مشهوریاند که درباره فاصله پیامبر در معراج سخن میگویند. برخی درباره این آیات گفتهاند منظور از فاصله پیامبر به اندازه دو کمان، فاصله جبرئیل با پیامبر است. برخی نیز این فاصله را بین خداوند و پیامبر اکرم به صورت شهود معنوی میدانند.
- وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ (آیه ۳۹)
ترجمه: و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.
در تفسیر آمده است شفاعت و بهرهمندی انسان در آخرت از استغفار و خیراتِ دیگران نیز آثار اعمال خود آدمی هستند؛ زیرا اگر فرد، مؤمن نمیشد، شفاعتی برایش نبود و مردم برای او استغفار نمیکردند. همچنین گفته شده این آیه تلاشِ انسان را ملاک بهرهمندی دانسته است، نه کاری که حتماً به سرانجام برسد؛ پس اگر آدمی تلاش کند، اما به نتیجه نرسد، خداوند به او پاداش خواهد داد. در بحث جبر و اختیار، از این آیه برای اثبات اختیار و آزادی انسان استفاده شده است.
فضیلت و خواص
در درباره فضیلت قرائت سوره نجم آمده است قرائتکننده این سوره در میان مردم محبوب خواهد بود و اینکه هر شخصی شب یا روز سوره نجم را بخواند، بین مردم به شایستگی زندگی خواهد کرد و گناهانش آمرزیده خواهد شد.
متن و ترجمه
سوره نجم
مـتـن | ترجمه |
---|---|
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ﴿١٨﴾ أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ ﴿١٩﴾ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ ﴿٢٠﴾ أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَىٰ ﴿٢١﴾ تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَىٰ ﴿٢٢﴾ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّـهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ ۖ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَىٰ ﴿٢٣﴾ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّىٰ ﴿٢٤﴾ فَلِلَّـهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَىٰ ﴿٢٥﴾ وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَىٰ ﴿٢٧﴾ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ۖ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿٢٨﴾ فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿٢٩﴾ ذَٰلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَىٰ ﴿٣٠﴾ وَلِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿٣١﴾ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ۚ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ ﴿٣٢﴾ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ ﴿٣٣﴾ وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ ﴿٣٤﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَىٰ ﴿٣٥﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ ﴿٣٧﴾ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ﴿٣٨﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾ وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنتَهَىٰ ﴿٤٢﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ ﴿٤٣﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿٤٤﴾ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٤٥﴾ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَىٰ ﴿٤٦﴾ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَىٰ ﴿٤٧﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَىٰ وَأَقْنَىٰ ﴿٤٨﴾ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ ﴿٤٩﴾ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَىٰ ﴿٥٠﴾ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَىٰ ﴿٥١﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَىٰ ﴿٥٢﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَىٰ ﴿٥٣﴾ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّىٰ ﴿٥٤﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَىٰ ﴿٥٥﴾ هَـٰذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَىٰ ﴿٥٦﴾ أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿٥٧﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ كَاشِفَةٌ ﴿٥٨﴾ أَفَمِنْ هَـٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿٥٩﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿٦٠﴾ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿٦١﴾ فَاسْجُدُوا لِلَّـهِ وَاعْبُدُوا ۩ ﴿٦٢﴾ | سوگند به اختر چون فرود مىآيد، (۱) [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده؛ (۲) و از سر هوس سخن نمىگويد. (۳) اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست. (۴) آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت، (۵) [سروش] نيرومندى كه [مسلّط] درايستاد. (۶) در حالى كه او در افق اعلى بود؛ (۷) سپس نزديك آمد و نزديكتر شد، (۸) تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد؛ (۹) آنگاه به بندهاش آنچه را بايد وحى كند، وحى فرمود. (۱۰) آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد. (۱۱) آيا در آنچه ديده است با او جدال مىكنيد؟ (۱۲) و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است، (۱۳) نزديك سدرةالمنتهى، (۱۴) در همان جا كه جنةالمأوى است. (۱۵) آنگاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود. (۱۶) ديده [اش] منحرف نگشت و [از حدّ] در نگذشت. (۱۷) به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد. (۱۸) به من خبر دهيد از لات و عزّى، (۱۹) و منات آن سومين ديگر، (۲۰) آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر؟ (۲۱) در اين صورت، اين تقسيم نادرستى است. (۲۲) [اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد [و] خدا بر [حقّانيّت] آنها هيچ دليلى نفرستادهاست. [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند، با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمدهاست. (۲۳) مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد؟ (۲۴) آن سرا و اين سرا از آن خداست. (۲۵) و بسا فرشتگانى كه در آسمان هايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد، مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد. (۲۶)در حقيقت، كسانى كه آخرت را باور ندارند، فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنّث نام مىنهند. (۲۷) و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست. جز گمان [خود] را پيروى نمىكنند، و در واقع، گمان در [وصول به] حقيقت هيچ سودى نمىرساند. (۲۸) پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبودهاست، روى برتاب. (۲۹) اين منتهاى دانش آنان است. پروردگار تو، خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاهتر است. (۳۰) و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آن خداست، تا كسانى را كه بد كردهاند، به [سزاى] آنچه انجام دادهاند كيفر دهد، و آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد. (۳۱) آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها -جز لغزش هاى كوچك- خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است. وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همانگاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال ]شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است. (۳۲) پس آيا آن كسى را كه [از جهاد] روى برتافت ديدى؟ (۳۳) و اندكى بخشيد و [از باقى] امتناع ورزيد. (۳۴) آيا علم غيب پيش اوست و او مىبيند؟ (۳۵) يا بدانچه در صحيفههاى موسى [آمده] خبر نيافته است؟ (۳۶) و [نيز در نوشتههاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد: (۳۷) كه هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد. (۳۸) و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست. (۳۹) و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد. (۴۰) سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند. (۴۱) و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست. (۴۲) و هم اوست كه مىخنداند و مىگرياند. (۴۳) و هم اوست كه مىميراند و زنده مىگرداند. (۴۴) و هم اوست كه دو نوع مىآفريند: نر و ماده، (۴۵) از نطفهاى چون فرو ريخته شود. (۴۶) و هم پديد آوردن [عالم] ديگر بر [عهده] اوست. (۴۷) و هم اوست كه [شما را] بىنياز كرد و سرمايه بخشيد. (۴۸) و هم اوست پروردگار ستاره «شِعرى». (۴۹) و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد. (۵۰) و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت. (۵۱) و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را، زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند. (۵۲) و شهرها[ى سَدوم و عاموره] را فرو افكند. (۵۳) پوشاند بر آن [دو شهر، از باران گوگردى] آنچه را پوشاند. (۵۴) پس به كدام يك از نعمت هاى پروردگارت ترديد روا مىدارى؟ (۵۵) اين [پيامبر نيز] بيمدهندهاى از [جمله] بيمدهندگان نخستين است. (۵۶) [وه چه] نزديك گشت قيامت. (۵۷) جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست. (۵۸) آيا از اين سخن عجب داريد؟ (۵۹) و مىخنديد و نمىگرييد؟ (۶۰) و شما در غفلتيد. (۶۱) پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد. (۶۲) |
سوره پیشین: سوره طور | سوره نجم سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره قمر |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
جستار های وابسته
پانویس
- ↑ معرفت، التمهید فی علوم القرآن ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ معرفت، التمهید فی علوم القرآن ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۵۷۵.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۲۵۳.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۴۲۴.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۴۵۱
- ↑
- ↑ نظر علما درباره این حرامبودن متفاوت است: برخی گفتهاند فرد جنب هیچ آیهای از این سورهها را نباید بخواند؛ اما برخی دیگر گفتهاند فرد نباید آیهٔ دارای سجده را بخواند ().
- ↑
- ↑ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۵۷۵ و ۵۷۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان،۱۳۹۴ق، ج۱۹، ص۲۶.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۱۹، ص۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸۱.
- ↑ شهابی، ادوار فقه، ج۱، ص۴۰۴.
- ↑ ر.ک: سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۹.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۹ش، ج۵، صص ۱۸۷–۱۹۱.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، بیتا، ج۲۳، ص۳۸۱.
- ↑ مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۵۷۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۷۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۵۵۰.
- ↑ ؛ .
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۸۵.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، بیتا، ج۲۳، ص۳۷۰.
منابع
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، قسم الدراسات الاسلامیه، ۱۳۸۹ش.
- بنیهاشمی خمینی، سید محمد حسن، توضیح المسائل مراجع، دفتر نشر اسلامی،چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- سبحانی، جعفر (آیتالله)، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۷ق.
- سبحانی، جعفر (آیتالله)، «اختیار و آزادی»، مجله مکتب اسلام، سال ۲۳، شماره ۱۱، بهمن ۱۳۶۲.
- سبحانی، جعفر (آیتالله)، «جبر و اختیار از دیدگاه وحی و خرد»، شماره ۴۵، آذر ۱۳۶۶.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه عمومی آیتالله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، هاشم رسولی، تهران، فراهانی، بیتا.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۸۸ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.